سبزي ساقه که روح مرا ، نوازش ميکرد .. درد دل باسنگ ميکردم و ،

ساخت وبلاگ

سبزی ساقه که روح مرا ،

نوازش میکرد

درد دل باسنگ میکردم و ،

اوگوش میکرد

مرده بودم همچوبرگهای ،

خزان

آن شراب روی او ،

مدهوشم کرد

میدمید دَم. به مردابِ ،

رکهای تنم

ازباده اومست و ،

تن نوش کرد

آن دّره بنفشی که ،

حصارم کردبود

در دَم بلبل دَمید وازخواب ،

بیدارم کرد

رنگ می باخت ومیکریخت ،

سایه ها

ازنورطلائ ، ماهی? مُرداب ،

بازی میکرد

گوش کن غلام. چون سنگ ،

نشنید نگیر

ازباده خوش و اورا ،

نادیده نگیر

غ..ر..آ

تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : سبزي,ساقه,نوازش,ميکرد,باسنگ,ميکردم, نویسنده : 8pershangd بازدید : 141 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 12:48