هواي ابري

ساخت وبلاگ

نشستم بر درایوان خدایا ،

سپیده سرزد وبلبل نمی خواند ...

هوااَبریست وسیاه درگرفته آسمان را ،

چرا ناودان غزل باران نمی خواند ...

دلم گرفته است زین محفل یاران ،

سپید کردم موی وکسی دردم نمی داند ...

دریغا زین درد که جهان راگرفته ،

کسی درمسجد وکلیسا غزل نمی خواند ...

رفیقان درمحفل جمعاً اما ! ،

کسی شوق غزل خواندن نمی داند ...

غ..ر..آ

تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 137 تاريخ : يکشنبه 22 خرداد 1401 ساعت: 5:50