من خيره به آئينه و ، آئينه به من باز
آهي کشيدم که چه شد ، اي سرتن ناز
ازعشق دل انگيزتو ، بهانه داشتم
آهسته به آئينه گفتم ، کودلبر تن ناز
برتن فشاندم عطر ، فراوان
برچشم کشيدم سرمه ي کرمان
باد آيد وافشان کند ، زلف تورا جان
من خال لبت را ببينم ، بالاي لبت جان
اوهست ومن ، عاشق وشيدا
من مات شدم زينهمه ، افسونگريش باز
ديدم به تن گيتي ، سبزه قبايي
خنديدم وگفتم ، چه زيباه شده اي باز
ديدم همه حکمت ، درمردومک چشم
عکس رخ خويش ، به رخسارِ توزيبا
گيسوچوافشان بکند ، جان بگيرم
من پنجه به تار بنوازم ، تو به آواز
آئينه ي عشق بودي و ، غلام درحسرت
اين قصه چه گويم ، نشکني اي دل تن ناز
غ..ر..آ
تنک غروب که نارنج ميشه آس...
برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 122