چرا زلف سياهت را زما ، پنهان داري
نشانم ميدهيدهرشب. قرص ماه ، دلارايي
که مشتاقم زبانت را بفهم ، با مايي ؟
نگاهت دلبري دارد ، فرح بخشي زيبايي
به رخ گيسوفرورختي تودرجانم هويدائ
تورامستانه ميبينم. پريزادم ، پريرويي !
نميخوانم نگاهت راعجب صورتگري هستي
تو در دلها پنهاني ، بهشت آرزوهايي
مکن بازيگري باما ، به هررصورت غلام داري
ميان جمع عشاقت توصداها ، زبان داري
غ..ر..آ
تنک غروب که نارنج ميشه آس...
برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 107