تنک غروب که نارنج ميشه آس

متن مرتبط با «ای سیه چشم و سیه مو» در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس نوشته شده است

بوي مهرباني

  • .. بوی مهربانی..بوی مهر و مهربانی را، نثارت می‌کنم... بوی عطر کاه گل و باران را...  نثارت می‌کنم...  ریتم ناز خش خش برگها را... نثارت می‌کنم... نم نم باران و عطر مهربانی را... نثارت می‌کنم... حس لبخند پائیز را... نثارت می‌کنم... غ.. ر.. آ 1401/6/21 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کوي يار

  • نشستم برکوی یار ، همی دانم شکر دارد ... مرا رفتن ازاین سوبه آن سو ، چه سودی جز.دردسر دارد ... بشین نزدکسی ای دل ، که از گلزارخبر دارد ... گلستان بِه اما ! ، گلستانی رو که یارنظردارد ... چه نغزگفته ، مولانا زین باب ، دلانزد کسی بنشین ، که اوازدل خبر دارد ... غ..ر..آ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • هواي ابري

  • نشستم بر درایوان خدایا ، سپیده سرزد وبلبل نمی خواند ... هوااَبریست وسیاه درگرفته آسمان را ، چرا ناودان غزل باران نمی خواند ... دلم گرفته است زین محفل یاران ، سپید کردم موی وکسی دردم نمی داند ... دریغا زین درد که جهان راگرفته ، کسی درمسجد وکلیسا غزل نمی خواند ... رفیقان درمحفل جمعاً اما ! ، کسی شوق غزل خواندن نمی داند ... غ..ر..آ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سدِ چشمم زغم يار ، سيلاب شد ...

  • سدِ چشمم زغم یار ، سیلاب شد ... چشم درحسرت دیدارتو ، بی خواب شد ... رم کرد بغض گلویم و ، ترک خورد وشکست ... تاسحرمخمل شب کبود و ، بارانی شد ... بغض مهتاب شکست و ، دل من تیره تار ... عاقبت ترکید بغض و ، سد چشمم سیلاب شد ... غ..ر..آ , ...ادامه مطلب

  • چهره به چهره باطرب ، نشسته اند عاشقان ... گفت وشنود ميکنند ،

  • چهره به چهره باطرب ، نشسته اند عاشقان ... گفت وشنود میکنند ، باچشم مست دلبران ... درطلب تو آسمان ، اَبربهار می شود ... دل به توجنگ می زند ؟، آهوی دشت دلبران ... درطلب تو می دود ، دل به دشت دلبران ... ایکه نهان نشسته ای ، پرده به ناز کناربزن ... کعبه توای می نگرم ؟، آهوی دشت دلبران ... غ..ر..آ , ...ادامه مطلب

  • مي نشيندهرشب خواب ، پشت پلک چشمانم و ... روياي ترا در دل دارم

  • می نشیندهرشب خواب ، پشت پلک چشمانم و ... رویای ترا در دل دارم ... گه نمی خوابم ، مبادا ... بگذرد ازیادم ... عمریست اسیرم ، به یاد وخیال تو ... میزندآتش به بنیادم ... آه مبادا بگذری ازیادم ، نسیم آورد نفسهایت را و ... عطرت میرسد به فریادم ... عجب رنجی دارد این عشق ، که می آید دردش ... شبها سراغم ... غ..ر..آ , ...ادامه مطلب

  • افسرده و زارنميروم ، ازشهرشما .... شوريد دلي مانده ، پيش شما

  • افسرده و زارنمیروم ، ازشهرشما شورید دلی مانده ، پیش شما مکن دل زنده بگور ، مگر درشهرشما رسم است آمدم وصل کنم دل ، درشهرما. یاد وصل رسم است گرچه میرقصد اشک ، نگیززمن چشمه ی عشق است شایدآن غنچه ی شاد که, ...ادامه مطلب

  • شب شد و عشق باز ، طغيان کرد ... ديدام درانتطارو ، خواب را زارک

  • شب شد و عشق باز ، طغیان کرد دیدام درانتطارو ، خواب را زارکرد برتنم میزد تبی شلاق ، چشم را هوشیارکرد آسمان پرز پولک بود و ، ماه صورتش پنهان کرد دیدام همچون دیوارچین ، بسته بود مرزها را دگر دیده بستم ب, ...ادامه مطلب

  • شبها کناربرگه و ، يک آسمان سينه ريز

  • شبها کناربرگه و ، یک آسمان سینه ریز چشمای من به برگه و ، یک آسمان ستاره ریز آن برگه بود وآئینه ، دستم قلم را میکشید انگارچشانم ، شعروغزل را درتو دید چشم ودلم حس کرد تورا ، درآسمان کبود سکوت شب شد مثنوی ، نقش تورا دردل کشید از زندگی پُرمیشوم ، حس میکنم هردم تورا ازبد به دورشدغلام ، وقتی غزلهای تودید جزبا تونیست همسفر ، حس تودرهرسفر زیبا توای رعنا توای و ، باورم  درهرسفر غ..ر..آ, ...ادامه مطلب

  • توکجاي زپي ات ، ره صحرا گرفتم .... همه جا رد پايت ، زگل رعنا گ

  • توکجاي زپي ات ، ره صحرا گرفتمهمه جا رد پايت ، زگل رعنا گرفتم يک,توکجاي,گرفتم ...ادامه مطلب

  • زارشد چشمم ، ازنيا مدن تو ... مي دود به ره ، به شوق ديدن تو

  •  زارشد چشمم ، ازنيا مدن تومي دود به ره ، به شوق ديدن تو رشک ميبر,زارشد,ازنيا ...ادامه مطلب

  • سبزي ساقه که روح مرا ، نوازش ميکرد .. درد دل باسنگ ميکردم و ،

  • سبزی ساقه که روح مرا ، نوازش میکرد درد دل باسنگ میکردم و ، اوگوش میکرد مرده بودم همچوبرگهای ، خزان آن شراب روی او ، مدهوشم کرد میدمید دَم. به مردابِ ، رکهای تنم ازباده اومست و ، تن نوش کرد آن دّره بنفشی که ، حصارم کردبود در دَم بلبل دَمید وازخواب ، بیدارم کرد رنگ می باخت ومیکریخت ، سایه ها ازنورطلائ ، ماهی? مُرداب ، بازی میکرد گوش کن غلام. چون سنگ ، نشنید نگیر ازباده خوش و اورا ، نادیده نگیر غ..ر..آ ,سبزي,ساقه,نوازش,ميکرد,باسنگ,ميکردم ...ادامه مطلب

  • صداي انفجار وموج و ، ناله هاي من ..... مانده يادکاربه رسم ، دلبر

  • صدای انفجار وموج و ، ناله های من مانده یادکاربه رسم ، دلبری های من حرفهای توغزل وترانه های ، من ازواژهای شعرت انکشت نما ، من می نالم زعشفت ، شبها ای بانگ عاشقانه ی ، شبهای من ازعاشقان چه میدانی ، رسم دلبری ؟ توداری نگاه به دلی که هست ، خانه من ؟ گرگوشت آشنا است ، به نوای من قدم رنجه کن و ، بیا به خا نه ی من تو ننگربه پیری ، به عشق زنده ام در این خزان توی ، جوانه ی من به چهره گرکشیده شده خط پبری ، ببین ؟ بررخم . زده انده ، تازیانه ی عشق نه دورازخانه ودروطنم ، همای عشق بیا که سینه ی غلام شده ، آشیانه ی عشق گرکه یا آورندعهد مردان ، زمانه ی ما ! به هرزبان به میان آورند ، سخن ازعشق غ..ر..,صداي,انفجار,وموج,ناله,هاي,مانده,يادکاربه,رسم,دلبر ...ادامه مطلب

  • چه شبهاي که بي فانوس ، ميرفتيم تهي وستانمان بود و ، پي نورمير

  • چه شبهای که بی فانوس ، میرفتیم تهی وستانمان بود و ، پی نورمیرفتیم همه یاران ستاره ، گشتن و رفتن رها کردن مرا مجره و، یاران رفتن طنین لحظه هامان پرُبود ، ازشور مستی نشانِ باغ زمُرد را ، گرفتند ورفتن گرفتن دستم ومیکشیدن ، گاه وبی گاه هنوزم آیینه میکشد ، انتظار رهناه سر هرکوچه حک شده ، نام یاران غلام تنها و بی چتر ، زیر باران چراغ بسترخاک بیابان ، خاموش شهیدان ره نشاند ، دراین عزم مه آلود غ..ر..آ ,شبهاي,فانوس,ميرفتيم,تهي,وستانمان,بود,نورمير ...ادامه مطلب

  • جدايي شوخي نيست که من ، ازتوجداشم .... کنارم باشي و بي تو ، ره

  • جدایی شوخی نیست که من ، ازتوجداشم کنارم باشی و بی تو ، رها. شم محاله قلبم بی تو ، طاقت بیاره کنارم هستی و ، من بی وفا شم نشم دلتنگ تو ، امکان نداره نه نه نمی تونم ، بی تورها. شم بی تو شیشه ام کنارسنگ ، همیشه همیشه باشی و ، غلام ازتو جدا شه ؟ نکندم دل زتو ، دلدار توهستی منم ساقه? خاردار گل بی خار ، توهستی غ..ر..آ ,جدايي,شوخي,نيست,ازتوجداشم,کنارم,باشي ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها