آمد به سراغم باز ، ریزد به تنم آتش بی مطرب ومِی? آمد ، ریخت برتنم آتش با آن طرب نازش ، بتخانه زدم آتش ای ماه ! توشاهد باش ، ازفتنه چشمش. میخانه بهم ریخته تنها دراین عالم ، درمن طرب ریخته ازگرمی لبان لاله رنگش ، شعروغزلم بهم ریخته اُفتد اگربه چنگ گیسو ، با مستی او غلام بهم ریخته غ..ر..آ , ...ادامه مطلب
شب شد و عشق باز ، طغیان کرد دیدام درانتطارو ، خواب را زارکرد برتنم میزد تبی شلاق ، چشم را هوشیارکرد آسمان پرز پولک بود و ، ماه صورتش پنهان کرد دیدام همچون دیوارچین ، بسته بود مرزها را دگر دیده بستم ب, ...ادامه مطلب
بازکن بند ، ازسرگیسوی کمند و رهاکن که دلم ، به اوبند است بند ازسرآن جامه برون آر ، که ببویم چوگل تا بنوشم ، شهد شیرین لبهای تورا تابه کی درد. عطش ، بس کن همه شب به سرآرم ، یاد تورا تومرا مبرزیاد ، که خوب دانی که من ازدل نکنم ، بنیاد تورا باده ای زده ام ، ازجام لبت که زیاد نمیبرم مستیء ،, ...ادامه مطلب
يوسف آريد به بازارو ، خريداربسيارآه ازآن رنگ و ريا ئ سيه ، بازار تو به کوهسار بيا نغمه وسازت شومچشم مستت را بنازم ، خريدارت شوم نکنه رنگ بازارگرفت ، دامن ماتوبيا ، پاکن اين رنگ دل آزار زما هجمه کردن دقلان گه به بازار ، غلا, ...ادامه مطلب
امشب سرديوانگي باز پرکشيدمبرذلف تو با نسيم ، شانه کشيدم چشم دوختم ، به حوض کاشيمن نقش تورا به فيروزه کشيدم يک لحضه کشيد باد ، شانه ذلفت من عطرتورا به حس دل مي چشيدم الفاز تورا ، به لحجهايي برکوزه ومشک سقا ، نقش کشيدم چون ذلف, ...ادامه مطلب
امشب سرديوانگي باز پرکشيدمبرذلف تو با نسيم ، شانه کشيدم چشم دوختم ، به حوض کاشيمن نقش تو را به فيروزه کشيدم يک لحضه کشيد باد ، شانه ذلفتمن عطرتورا به حس دل مي چشيدم الفاز تو را ، به لحجهاييبرکوزه ومشک سقا ، نقش کشيدم چون ذلف, ...ادامه مطلب
من خيره به آئينه و ، آئينه به من بازآهي کشيدم که چه شد ، اي سرتن ناز ازعشق دل انگيزتو ، بهانه داشتم آهسته به آئينه گفتم ، کودلبر تن ناز برتن فشاندم عطر ، فراوانبرچشم کشيدم سرمه ي کرمان باد آيد وافشان کند ، زلف تورا جانمن خال لبت , ...ادامه مطلب
من غرق درتو بودم و ، بازدل هوايي توشد دلخوش به اين رويايم و دل باز ، صيد توشد من غرق اين رويايم و، هرشب که دربسترمدرخلوت تنهاايم ، دل بازتن ناز توشد آيا باورميکني ، روياي شبهاي مرا ؟وقتي که درگيرتوام رازم ، نهان مي کني با قلب من يکي بشو ، ازفاصله دوربکنميخواهم آغوشت کشم ، دردم و تسگين کني چشم تو ميبيند مرا هستم غلام درگه هد ؟دنيا نمي خواهم ولي ، دست وازدستم نگير غ..ر..آ, ...ادامه مطلب
بازهم چشمم به سويي ، خيزشدقلب درگيرو ، پايم زمين گيرشد اين نبرد برماچيره گشته و ، اما !چشمه ي چشم از ، اوسيراب نشد آه به ناز ، مي دوزم ، چشم به اوچهره ميپوشد ، داند. چه ميجويم زاو بوسه ميخواهم ازشراب لبشاومراديوانه ميخواند و ، بي آبرو فکريک لذت جاويدم ازاوخويش رابه سوزانم درتشويش او مست ، نازش ميخرم مي خوانمشبگذرد ازاين غلامِ ، عاشق بي آبرو غ..ر..آ, ...ادامه مطلب
باز اين شب خاکستري چه بي صدا ازماگذشت ازتن ما ردشد و ، با سايه ها درهم شکست همدم لحظه هام ، سرود سازمن توايي شعله هاي غزل ، همدم شعرم توايي مي شوم دلگير ، اگرنباشي درغزل شب نشين قصه ي ، روياي شعروغزل توآسمان شعرمن ، تو اختر ترانه ايي با تو يکي شوم ، وقتي ترانه ام توايي صداي قلب غلام ، فاتح عشقم را ببين درواژهاي غزل ، احساس روحم,باز منو شبو این خونه ...ادامه مطلب