صدای انفجار وموج و ، ناله های من مانده یادکاربه رسم ، دلبری های من حرفهای توغزل وترانه های ، من ازواژهای شعرت انکشت نما ، من می نالم زعشفت ، شبها ای بانگ عاشقانه ی ، شبهای من ازعاشقان چه میدانی ، رسم دلبری ؟ توداری نگاه به دلی که هست ، خانه من ؟ گرگوشت آشنا است ، به نوای من قدم رنجه کن و ، بیا به خا نه ی من تو ننگربه پیری ، به عشق زنده ام در این خزان توی ، جوانه ی من به چهره گرکشیده شده خط پبری ، ببین ؟ بررخم . زده انده ، تازیانه ی عشق نه دورازخانه ودروطنم ، همای عشق بیا که سینه ی غلام شده ، آشیانه ی عشق گرکه یا آورندعهد مردان ، زمانه ی ما ! به هرزبان به میان آورند ، سخن ازعشق غ..ر..,صداي,انفجار,وموج,ناله,هاي,مانده,يادکاربه,رسم,دلبر ...ادامه مطلب
نغمه قالوابلا برگوش ، دلبرمیزنم طاق ابرو برخانه ی ، دلبرمیزنم یک صلا هرشب مرا ، مست میکند باده انگورنیست ولی ، مست میکند خواب نیم. بیدارنیم ، اما چرا ؟ عاشق دیوانه را داغ و ، مست میکند درسکوت شب غلام ، داد دلبرمیزند نور امید سرازخانه ی ، دلبرمیزند ازکجاست این نور ، مرا بیتاب کرد چشم سرنمیبیند. نور ، مرا بیتاب کرد غ..ر..آ , ...ادامه مطلب
خوش خبرخواهد آمد ، قاصدک مژده دیدار دلبرمیدهد ، قاصدک دل که دل نیست ، شوق دیدارمیکشد طاقت ماندن ندارد ، اتظارش میکشد رنگ دیگرمیشود د نیا ، رنگ خدا بوی دلبرمیدهد ، کشتی ناخدا بازگرفت خواب ازچشمانم ، انتظار عشق ندارد راهی ، جز انتظار عطرگلهای بهار باخود بیار ، قاصدک با دف وسرُنا ، یار بیار قاصدک , ...ادامه مطلب
ببين حال که بيمارم ، کجاست خانه ي دلبر مگردان رو ازما ، بيا پا ي دلم. دلبر يجورا بيکسم اما هواي ، تودارم شدم بازيگراما ، نقش نيست جانم ميان اينهمه نقشه ، فقط نقش تورا دارم ميان قاب اين سينه فقط عکس تورا دارم يجورايي خدا آخر ، ما را هم مي بخشه مکن بازيگري با دل ، مکش اينهمه نقشه غلام داره گرا ميده ، که باورکني هستم بگير دستم ويا را ، ازاين تنهايي خستم تواين شبهاي سردرکم ، مکن بي روزنه مارايجوري دلبري کردي ، بيا و بگزارازما غ..ر..آ, ...ادامه مطلب