آمدم پيش او، دلواپسي هايم به رفت ..... تا درآغوشم کشيدم ، درد وغ

ساخت وبلاگ


آمدم پيش او، دلواپسي هايم به رفت


تا درآغوشم کشيدم ، درد وغمهايم به رفت


 


من بسويت چشم وا کردام


ره ز دنيا ي خاطي ، جدا کردام


 


باورکن توهستي دنياي من


توي بيداري و روياي من


 


باورکن من که بيمارتوام


وقت رفتن عاشق و زارتوام


 


زندگي بي تو، گم راهي است


بي تواين زندگي ، پوشالي است


 


بي تو کوتا نشود ، رزق و روزي جهان


تا که اودارد، غلام کم ندارد در جهان


 


غ..ر..آ


تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 7:52