جدا زمن نيستي ، توهمه جا بامني ... نگاه به غيرنميکنم ، اي رازگفت

ساخت وبلاگ

جدا زمن نیستی ، توهمه جا بامنی

نگاه به غیرنمیکنم ، ای رازگفتنی

نمانده غیرتوراه ، نشسته ام روبرو

می طپد این سینه ام ، شیرین زبانم توبگو

من بی قرار توآرام ، بی توقرارندارم

بی خبری زمن تو ، باورکه من ندارم ؟

وای ازدمی که خورشید ، سحرطلوع میکند

تونوری وسایه ها ، درمن غروب میکنند

نجسته ام درجهان ، مثل تو ذلفقاری

به غیرازعشق تو ، غیرغروب میکند

دریغ ازیک لحظ ، بگسلم ازتوجانا

نگسلم ازتو زخویش و ،  آن وفا را

چومیکشد شعله آتش عشق ، غلام را

نهان نمیکنم من ، مستی اشتیاق را

غ..ر..آ

تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 162 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 17:30