هرشب به آسمان عاشقانه ، نظاره میکنم
به من قلم دهید ، نامه را پُرستاره میکنم
من ازوفای عشق ، دامنش را گرفتم
درنگاهش نشاط ونغمه را ، ترانه میکنم
آن نوای گرم لبان ، عاشقانه اش را
مثنو و کتابِ و ، ترانه میکنم
سرنهاده ام ، دراین سطور
به این نشانِ وفایش ، سجده میکنم
مکر. نمی کندعاشق ، همه آگهید
دردیارعاشقان ، کسی حاشا نمیکند
سربه دامن شب ، ننهدهرگز !
آنکه عشقش را حاشا نمیکند
در دیارعاشقی خودپسندی ، بس غلام
عاشق عشوه ها را ، ترانه میکند
غ.. ر..آ
تنک غروب که نارنج ميشه آس...برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 115