اي دل سرکش مگردرماندايي .... اين چنين شرربه جان انداخته ايي

ساخت وبلاگ


ای دل سرکش مگردرماندایی   
این چنین شرربه جان انداخته ایی 


آتشی دربرق چشمت ، افروخته باز 
کاین چنین دریا ، به خون  آشفته ای


موج غم  در تو غوغا می کند
بی وفایی هایت ، بریار جفا می کند


همچو توفان دریا  ، غوغا می کند
انتظاری نیست اگر ، زورق  بشکند


این چنین است که دل ،غوغا می کند
بی وفایی ها را ، رسوا کند  


بی وفا یاری داشت اندرون ، حال ما
عطرگل بود ودلکش ، با حال ما 


می کشید ما رابه گلشن شاد شاد   
حکمتش درخار و ، گل خلید در دست ما


می برد عطرگل را ، به یغما غلام 
او نسیم سحر و گل نشست ، برتن ما

 

غ..ر..آ 

تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 112 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 20:31