کويرم خشک وتنهايم خدايا
کويرهم صحبتش باد وسرما
کويرروياي ، دريا نداره
کوير شبها يش ، پُرستاره
کويروتک درخت وبرکه ي خشک
که محکم کرد ريشه ، درخاک
ترک خورد تنش ازباد صحرا
نگوديوانه هست وما ند تنها
گذرگرکند چوپاني از را ه
بهش تکيه زند آرام ، گيره
صداي نغمه ي چوپان وني وباد
گرفت خستگي را ازتنش خاک
دلش دريا شد و درخواب مي ديد
که چوپان رفته و، باران باريد
که او گفتا غلام ، کويرانگيزه داره
محاله تک درخت ، تنها بميره
غ..ر..آ
برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 137