ديدم درآئينه و ، آه چه اندوهي .... دلم گرفت و رفت ، هرسويي

ساخت وبلاگ

 


ديدم درآئينه و ، آه چه اندوهي


دلم گرفت و رفت ، هرسويي


 


فکراين بود که داشتيم پرو بال


پربستم و آئينه گرفت ، زماحال


 


عمري بسرکرده بودم ، افسوس


بالا نپريدم و زدلدار ، چه احوال


 


برفي شده بود سرم ، آئينه گفت


دستي بسرت بکش ، گذاشت سال


 


کشتم درون کودکي هايم ، هرسوي


مات ماندم درآئينه و ، موکشته سفيد


 


گذرعمربه جوي ديدم و ، باريک غلام


نه بترسيم نه بلرزيم ازاين بام ، سفيد


 


کودکي گفت که در ده ، بالا ده ما


ميدهد پند همه را آنکه موکرد سفيد


 


غ..ر..آ


 


 

تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 131 تاريخ : شنبه 30 ارديبهشت 1396 ساعت: 12:47