ميد مد بوي بهار ، ازجوانه ها
مي لغزد يخ ازتن ، ساقه ها
اين غزل آفرينان ، نشانم ميدهند
برسر شاخه ها ، نگين سبزشان
سبزي جوانه ها و، صفاي باغ
نغمه ي بلبلان را ، هست نشان
سکوت شگست وباغ ، غرق غزل
خروش صبحدم ونغمه و ، عطرگل
چکيد بر لب باغبان ، نواي غزل
سرود. ازشوق ، ترانه وغزل
خروش اهل ادب وبزم شاعرانه شد
خداي راشکرکه وجد وحال ، عاشقانه شد
بي خبرزخويش و، راه نشانم دادي
بنازم چشم را چراغ ، دستم دادي
حديث مهرخواندي ، درغزل هايت
غلام هم ميشود ، مست غزل هايت
غ..ر..آ
برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 98