بهمن سرد
باز تب سردي به سراغم آمد و در من هويدا شد
مرحمي نيست مرا
دراين بهمن سرد
اين دلتنگيم ازنبود توست
دلتنگ آن نگاهت
دلتنگ آن مراقبت هايت
که بازسراغم رابگيري
يا اينکه به خانه ام بيايي
دلتنگم مادر
دلتنگ که برايم شعربخواني و در آغوشم بگيري
آه مادر، سرد ميشود هوا وقتي که نيستي
سرد ميشود اين روزها که ميدانم ديگر ندارمت
آه مادر، مادر، مادر
ميخواهم مزارت رادرآغوش بگيرم
اجازه ميدهي آيا ؟
فرزند هميشه عاشقت !
غ..ر..آ
برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 92