زياد تورفت عهد و ، دل شکستي
باورنيست مرا ، زچه روي رفتي ؟
غريوگريه گشتم و ، طاقتم نيست
چه گويم که مرا ، همصحبتي نيست
بهارآمد درهواي نسيم تو
بياکه بهاربدون گل ، بهارنيست
من ازخود گستم و ، توازخداي عشق
بحال خود نظري کن ، خدايي هست
زخوان و آز و هوس برنخاست غلام
بياکه دراميد بهار ، زمستان نيست
غ..ر..آ
برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 126