اه چه دوران قشنگي داشتيم
درضميرعشقي قدم ميزاشتيم
دل به تودادم ودلبري ميکردي
رزوهاي محال را سروري ميکردي
درخيالم عاشق بودم و ، توچه کردي دل
ازنفس افتادبودم ، دلبري کردي دل
صحبت ازشاهي عشق بود ، بخودم باليدم
تگيه برعشق زدم و ، خواب تورا ميديدم
پاي اسمت همه جا اسم منم حک ميشد
ضجه وسياهي شب به سپيده ختم ميشد
صحبت ازعهدوقرا بودوعمرکوته ما
خواهدآخربگيرد برات ، غلام از شما ؟
غ..ر..آ
برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 115