خاتون غزلهاي شعرم
اي قبيله ستوده ازعشق
اي بلنداي جمالت حرمت عشق
اي نازخرامت ، همه ي عشق
عشاق همه بر آ ستا نت
چون ماه پرستيد ند ، آفتاب
يوسف ز درآمد چوخرامان
آفتاب رفت وحراسان
برهرقدمت بنفشه ونسترن اويز
تاعطربه گيرند چو دل انگيز
گردن برافرازند ، به تما شا
برچشم سياه تو دلارا
گيسوي بلندش به شبم داد
پيچم به تارمويش ، چوبيمار
درباغ چشمت اسيرافسونگري
در وادي نجد، تو کشت بيمار
شهزاد ، ني و، افسانه شب
بيمارتواندغلامان وغلام هرشب
غ..ر..آ
تنک غروب که نارنج ميشه آس...
برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 124