بازهم چشمم به سويي ، خيزشد .... قلب درگيرو ، پايم زمين گيرشد

ساخت وبلاگ


بازهم چشمم به سويي ، خيزشد


قلب درگيرو ، پايم زمين گيرشد


 


اين نبرد برماچيره گشته و ، اما !


چشمه ي چشم از ، اوسيراب نشد


 


آه به ناز ، مي دوزم ، چشم به او


چهره ميپوشد ، داند. چه ميجويم زاو


 


بوسه ميخواهم ازشراب لبش


اومراديوانه ميخواند و ، بي آبرو


 


فکريک لذت جاويدم ازاو


خويش رابه سوزانم درتشويش او


 


مست ، نازش ميخرم مي خوانمش


بگذرد ازاين غلامِ ، عاشق بي آبرو


 


غ..ر..آ


تنک غروب که نارنج ميشه آس...
ما را در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pershangd بازدید : 101 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1395 ساعت: 2:23