چه شبهای که بی فانوس ، میرفتیم تهی وستانمان بود و ، پی نورمیرفتیم همه یاران ستاره ، گشتن و رفتن رها کردن مرا مجره و، یاران رفتن طنین لحظه هامان پرُبود ، ازشور مستی نشانِ باغ زمُرد را ، گرفتند ورفتن گرفتن دستم ومیکشیدن ، گاه وبی گاه هنوزم آیینه میکشد ، انتظار رهناه سر هرکوچه حک شده ، نام یاران غلام تنها و بی چتر ، زیر باران چراغ بسترخاک بیابان ، خاموش شهیدان ره نشاند ، دراین عزم مه آلود غ..ر..آ ,شبهاي,فانوس,ميرفتيم,تهي,وستانمان,بود,نورمير ...ادامه مطلب
کارمن جزحسرت توهیچ نبود یارمن بیگانه هم ، با من نبود بی گنه برپای دل ، بند زدند محنت زندان را دردل زدند می دوید درنهان ، درکوچه شب چشم من مثل راز ، درنیمه شب می نهم گوش او ، در رهروی بشنوم شاید ، آواز گمگشته را گاه از انده آشفته ام بی سبب دلگیرم ، آخرچرا؟ بی سبب این راز را ، کتمان نکن گن, ...ادامه مطلب
مستِ مستم ، جام ومي درکارنبودمستي ام مستئ ، ديگر بود مستِ معشوق ، مستِ دوستمستِ آنم که ، عالم مستِ اوست من به تو امشب ، عاشق ترمسير تو ميکنم و ، بهترم باده ي داد ساقي ام ، شرارانگيزشدممستِ اوکشتم و ، مدهوش شدم گر, ...ادامه مطلب
من غرق درتو بودم و ، بازدل هوايي توشد دلخوش به اين رويايم و دل باز ، صيد توشد من غرق اين رويايم و، هرشب که دربسترمدرخلوت تنهاايم ، دل بازتن ناز توشد آيا باورميکني ، روياي شبهاي مرا ؟وقتي که درگيرتوام رازم ، نهان مي کني با قلب من يکي بشو ، ازفاصله دوربکنميخواهم آغوشت کشم ، دردم و تسگين کني چشم تو ميبيند مرا هستم غلام درگه هد ؟دنيا نمي خواهم ولي ، دست وازدستم نگير غ..ر..آ, ...ادامه مطلب