تنک غروب که نارنج ميشه آس

متن مرتبط با «بود» در سایت تنک غروب که نارنج ميشه آس نوشته شده است

چه شبهاي که بي فانوس ، ميرفتيم تهي وستانمان بود و ، پي نورمير

  • چه شبهای که بی فانوس ، میرفتیم تهی وستانمان بود و ، پی نورمیرفتیم همه یاران ستاره ، گشتن و رفتن رها کردن مرا مجره و، یاران رفتن طنین لحظه هامان پرُبود ، ازشور مستی نشانِ باغ زمُرد را ، گرفتند ورفتن گرفتن دستم ومیکشیدن ، گاه وبی گاه هنوزم آیینه میکشد ، انتظار رهناه سر هرکوچه حک شده ، نام یاران غلام تنها و بی چتر ، زیر باران چراغ بسترخاک بیابان ، خاموش شهیدان ره نشاند ، دراین عزم مه آلود غ..ر..آ ,شبهاي,فانوس,ميرفتيم,تهي,وستانمان,بود,نورمير ...ادامه مطلب

  • کارمن جزحسرت توهيچ نبود ... يارمن بيگانه هم ، با من نبود

  •   کارمن جزحسرت توهیچ نبود یارمن بیگانه هم ، با من نبود   بی گنه برپای دل ، بند زدند محنت زندان را دردل زدند   می دوید درنهان ، درکوچه شب چشم من مثل راز ، درنیمه شب   می نهم گوش او ، در رهروی بشنوم شاید ، آواز گمگشته را   گاه از انده آشفته ام بی سبب دلگیرم ، آخرچرا؟   بی سبب این راز را ، کتمان نکن گن, ...ادامه مطلب

  • مستِ مستم ، جام ومي درکارنبود ...... مستي ام مستئ ، ديگري بود

  •   مستِ مستم ، جام ومي درکارنبودمستي ام مستئ ، ديگر بود مستِ معشوق ، مستِ دوستمستِ آنم که ، عالم مستِ اوست من به تو امشب ، عاشق ترمسير تو ميکنم  و ، بهترم باده ي داد ساقي ام ، شرارانگيزشدممستِ اوکشتم و ، مدهوش شدم گر, ...ادامه مطلب

  • من غرق درتو بودم و ، بازدل هوايي توشد ... دلخوش به اين رويايم و

  • من غرق درتو بودم و ، بازدل هوايي توشد دلخوش به اين رويايم و دل باز ، صيد توشد من غرق اين رويايم و، هرشب که دربسترمدرخلوت تنهاايم ، دل بازتن ناز توشد آيا باورميکني ، روياي شبهاي مرا ؟وقتي که درگيرتوام  رازم ، نهان مي کني با قلب من يکي بشو ، ازفاصله دوربکنميخواهم آغوشت کشم ، دردم و تسگين کني چشم تو ميبيند مرا هستم غلام درگه هد ؟دنيا نمي خواهم ولي ، دست وازدستم نگير غ..ر..آ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها